ایلینایلین، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

دختر قشنگ من

یک روز بد برای ما

1392/10/24 14:50
نویسنده : مامان ایلین
152 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر مامان دیروز اتفاق بدی برات افتاد گفتم برات بنویسم که یک تجربه باشه برای خودت و بقیه دوستان . داشتی بازی میکردی که دیدم اسپری ایلین دستته خواستم از دستت بگیرم زدی زیر گریه مشغول تلفن فکر نمیکردم شیشه باشه و بشکنه درش رو گذاشتم که دهنت نکنی و خودم مشغول کار شدم افسوسیک دفعه صدای جیغت بلند شدو صدای شکستن شیشیه  دیدم دستت رو گذاشتی رو چشمات و جیغ میزنی  .اسپری رو زده بودی به میز و شکسته بود.

یک لحظه دنیا برام تاریک شد تو جیغ میزدی منم بدتر از تو ایلینم ترسیده بود و گریه میکرد تو چند ثانیه هزار فکر اومد تو سرم اگه شیشه رفته بود تو چشات یک عمر چطوری میتونستم نگات کنم و ...................

تنها کاری که میتونستم بکنم بردمت تو اشپزخونه و چشات رو با اب سرد شستم و هی خودم رو سرزنش میکردم که چرا مراقبت نبودم اصلا تو حال خودم بودم یک لحظه دیدم که کل بدنت رو خیس کردم و تو چشمای قشنگت رو باز کردی و داری منو نگاه میکنی نمیدونی پسرم تو اون لحظه چقد خوشحال شدم چشات رو خوب نگاه کردم هیچی نرفته بود توش احتمالا عطر رفته تو و چشات سوخته خلاصه که خدا به خیر کرد خدایا شکرت . عزیزم منو ببخش که مواظبت نبودم ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)