سلام عشق شهریور ماهی من امروز ۲۹ شهریور ۱۴۰۰ و دو روز دیگه تولدته. میدونم خدا خیلی بزرگه و دعای مامان ها رو مستجاب میکنه پس ازش خواهش میکنم سل
بچه های معصوم
سلام عزیزترین ام خدایا شکرت به خاطر گل های معصومی که بهم دادی و بزرگترین ارزومه که شاهد لحظات بزرگ شدنشون باشم و تا جایی که میتونیم بهترین ها رو براتون فراهم کنیم عزیزم امشب اتفاق جالبی افتاد که دلم خواست اینجا بنویسم بابایی داشت با گوشی با یکی از دوستاش به اسم غفور صحبت میکرد و امیر عزیزم چقدر ذوق کرده بودی که مامانی بابابزرگ از پیش خدا برگشته و توام دیگه بابا داری ، چقدر گریه کردم و چقدر شکر گذار خدا شدم که بچه های با احساسی مثل شماها خدا بهم داده . قربونت برم که اینقد پاک و معصومی که هنوز خیلی چیزا رو با عقل کوچک خودت اسان میکنی و کاش دنیا و ادماش اینقد پیچیده نبودن تا سادگی شما روز به روز از بین نره ایلین عزیزم و امیر ج...
نویسنده :
مامان ایلین
22:04
دخترکم
امشب یه اتفاقی افتاد خیلی دلم گرفت و دلم خواست بنویسم امروز متوجه شدم که دخترم بزرگ شده و خیلی چیزا رو میفهمه ، عزیزم امروز از خدا خواستم عمر طولانی داشته باشم و اونقدر شماها بزرگ بشین که خیالم از جانبتون راحت باشه انشالله هیچ بچه ای بی پدر و مادر بزرگ نشه . امروز داشتی اولین نوشته ها رو میخوندی یه دفعه دیدم داری گریه میکنی ، ((که مامان چرا نوشتی اگه یه روز من رفتم، )) عزیز من هم خوشحال بودم که اینقد بزرگ شدی که خودت سایت رو باز کردی و داری میخونی هم اینقد دلم گرفت به خاطر اشکات و ترست ، همون موقع از خدا خواستم که عمر طولانی داشته باشم و خیلیییی دوستون دارم خیلییییی ،دیگه نمیخوام گریه کنی😍😍😍😍😘😘😘😘
نویسنده :
مامان ایلین
22:47
من اومدم
سلام عشقولای من من اومدم با کلی خاطرات خوب و عکسای جدید یه مدتی نبودم که همش به خاطر شیطنت های خودتون بود ولی الان هستم ایلین جونم رفته کلاس دوم ،تو این مدت که نبودیم دوستت هستی از اپارتمانمون اسباب کشی کردن که من خیلی نگران بودم که ناراحت بشی و اذیت کنی که به لطف اومدن یه دوست و همسایه جدید به اسم دیانا خانوم خوووب بودی ، دیانا هم همسن خودت و هم همکلاسی بووود و من از این بابت خوشحالم البته اونام موقتن و دیر یا زود میرن که عزیز دلم همونطور که بارها بهت گفتم باید بهترین دوستت داداشت و من و بابایی باشیم که تا زنده اییم پیشت هستییم و کلی دوستت داریم . از امیر اقا هم بگییم که داره میره مهد دو هفته اول دوتایی باهم کلی گ...
نویسنده :
مامان ایلین
15:55
عشق من بچه هام
سلام آیلین و امیر خوشگلم خیلی وقته بهتون سر نمیزنم آیلین جون کلاس اوله و حسابی همه وقت ما رو میگیری امروز رفتیم کارنامه ات رو گرفتیم همش خیلی خوب بود فقط معلمت هم مثل من از کندی دستت شکایت میکرد و واقعا هم تا یه چیزی بنویسی جون به لب میکنی خلاصه که ترم اول گذشت انشالله بهتر میشی ایی اینروزام میگذره مثل همه روزایی که گذشت خوب و بد .... امیر عزیزم برای خودت اقایی شده ولی بر عکس هر چی بزرگتر میشی وابسته تر میشی کلاس زبانی که میرفتی دیگه نمیری و میگی دلم میخواد پیش تو باشم تا ببینیم چی میشه ولی کاش بری حداقل دو ساعتی در روز برای خودم بودم کلاس میرفتم ، پیاده روی میکردم فعلا که دوتایی باهم خونه آییم تا انشالله تو نظرت عوض شه جیگر. س...
نویسنده :
مامان ایلین
20:17
سال ۹۵
ایلینم و امیرم سال نو مبارک، عید نوروز مبارک ، انشاالله هر روزتون نو باشه و همیشه دلتون شاد باشه ، امسال هم سال تحویل خونه مامان بزرگ بودیم و امیدوارم همگی سال دیگه دوباره همچنین لحظه هایی رو با شادی و سلامتی جشن بگیریم ، چند روز دیگه تولد امیر جونه و از الان داره لحظه شماری میکنه برای تولدش، میگه مامانی یه هواپیما برام بگیر بتونم پرواز کنم و تو رو سوار کنم باهم بریم بابایی و ابجی هم با ماشین برن حالا کجا نمیدونم عزیزمیییی عشقمییی ، عاشق هر دوتاییتون هستم و خیلی دوستون دارم انشاءالله سال خوبی در کنار هم داشته باشیم
نویسنده :
مامان ایلین
2:16