ایلینایلین، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

دختر قشنگ من

خدایا شکرت

1393/3/8 22:35
نویسنده : مامان ایلین
168 بازدید
اشتراک گذاری

یادمه اخرین بار که ivfکردم ابان 88 بود عصری با یک دنیا امید و استرس رفتم ازمایشگاه برای جواب تست بارداری ولی بازم منفی بود دنیا رو سرم خراب شد یک ساعتی همینجوری تو خیابان  با چشمای پر اشک قدم زدم به تلفن های بابایی هم اصلا جواب نمیدادم چی بهش بگم ؟ بازم کلی هزینه و سختی های من ؟ حرفی نداشتم بهش بگم بعدش یکی از دوستام شروع کرد به زنگیدن معلوم بود بابایی بهش گفته باهاش حرف زدم و اصرار کرد که برم خونه اونا . رفتم خونه خاله گلی و بابایی هم اونجا اومد و خاله هر کاری میکرد که روحیه من عوض شه . بعدش اومدیم خونه و فردا صبح دوباره دکتر . خود اقای دکتر نبود و یکی از مشاوراش خیلی راحت بهم گفت خانوم خوب حامله نشدی ما چیکار کنیم یکبار دیگه امتحان میکنیم . تو راه برگشت تا خونه گریه کردم و از بابایی خواهش کردم که دیگه دکتر رو بی خیال شیم دیگه واقعا تحمل نداشتم خسته شده بودم  بابایی هم گفت یک مدت استراحت کن و دوباره درمان رو شروع کنیم از فرداش من برگشتم سر کار  . اون موقع تو بانک ملی شعبه بازار بودم اخرای کار بود و حقیقتش بیکار بودم همش تو فکر حرف اون مشاور بودم دو سال رفته بودم اون بیمارستان و یک دلیل برای نازایی من نداشتن که هیچ اونقد تند با من حرف میزد تصمیم گرفتم یک نامه بنویسم برای رییس بیمارستان که دکتر اصلیم بود و نوشتم و همه چی رو بهش تعریف کردم و کلی گلایه . دلم خنک شد شاید اصلا نامه من خونده نمیشد و دل من خالی شد و تصمیم گرفتم حتی اگه بهروز اصرار هم بکنه دیگه نرم دکتر توکل بر خدا . اون نامه به دست دکتر رسیده و مشاورش با بابایی تماس گرفته بود و معذرت خواهی و خواسته بود بیاییم بیمارستان و خود دکتر ویزیت میکنه ولی من دیگه نرفتم چون دیگه تحمل نداشتم . 

دو ماه بعد من باردار شدم خودمم باورم نمیشد چندتا بیبی چک گرفتم که نکنه اشتباه شده باشه ولی خدا مهربون دعای مارو مستجاب کرده بود به قول بابایی میگه تو اون نامه رو به خدا نوشته بودی و دکتر بهونه بود شاید هم دکتر برام دعا کرده بود چون مرد بسیار مهربونی بود دکتر صارم . 

ذلم خواست اینارو برات بگم که بدونی حتی وقتی همه درها به روت بسته بشن بدون که یک خدایی هست که همیشه در هاش به روی بنده هاش بازه . خدایا شکرت هزاران بار

پسندها (1)

نظرات (0)