واکسن یک سالگی
دختر گلم سلام .عزیز دلم سلام امروز بعد چند روز تاخیر واکسنتو زدیم دو تایی باهم رفتیم و یک امپول کوچولو زدیم دخمل خانومم صداشم در نیومد اومدیم خونه در جا خوابیدی تا بعد از ظهر مامانیم خوابید تا بعد از ظهر بابایی هم اومد غر زدیم که به هیچ کاری نرسیدیمچکار کنیم خوابیدیم دیگه . بابایی ساده هم باور کرد و کلی دلش برامون سوخت که هیچ کاری نکردیم حالا خوبه شام داشتیم وگرنه دیگه خیلی ضایع میشد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی