سلام ملوسک
سلام ملوسک خوشمزه مامان بلاخره مامانی تنبل وقت کرد یک سری بزنه به شما و از خوشمزگیات بگه چند ماهه بخاطر ماموریت بابا ماهم یکجورایی خونه به دوش شدیم همش اینور و اونور بودیم یا مهمون داشتیم داشتیم اصلا نفهمیدم بهار چه جوری رفت و تابستان اومد
تو این مدت شمام حسابی برای خودت خانومی شدی تو دل برو مهربون با ادب تا جایی که خودم کیف میکنم اگه کوچکترین شیطنتی کردی بلافاصله خودت میایی و با یک بوس معذرت خواهی میکنی و یا بهتر بگم خر میکنی مامانی رو حسابی
خیلی کلمه های جدید یاد گرفتی بگی و حسابی شیرون زبونی میکنی که البته به جز من کسی نمیفهمه اصلا چی میگی زبونت ترکیبی از سه زبان ترکی و فارسی و ترکمنی شده و خلاصه اینکه خدا بهمون رحم کنه به خاطر همینم تصمیم گرفتم بعد ماه رمضان چند ماهی بزارمت مهد تا فارسیت بهتر شه بعد بری دنبال زبونای دیگه وگرنه اینجا خیلی غریبی میکنی.
یک شیطونی هم مامان کرد که الان خیلی بهش خندیدیم و هممون از جمله خودت کلی خندیدیم ولی بعد ها مطمعنم سرم غر میزنی هفته پیش رفتیم دریا اومدیم خونه داشتم وسایل رو جابه جا میکردم موزربابا رو گرفته بودی و هی میزدی رو سرت و ادا در میوردی که مثلا داری موهات رو کوتاه میکنی منم گرفتم شوخی شوخی کچلت کردمبابایی که از سر کار اومد اول یکم ناراحت شد ولی بعد اونم ذوق کرده بود اخه خیلی ناز شده بودی فکرشو بکن دختر کچل و خوشگل که بخاطر شمال رفتنمون حسابی هم برنزه کرده بودی یک عکس میگیرم بعدا برات میزارم
خوشگل من تازگیا یک کار جدیدم یاد گرفتی که مامانی کیف میکنه اونم اینه که رو مامان خیلی حساس شدی نمیزاری بابا بهم نزذیک شه یک جیغ بنفشی میکشی که برو کنار که غش میکنیم از خندهالهی مامان دورت بگرده خوشمزه من . تمام اسباب بازیات رو گذاشتی کنار و فقط من شدم همه چیزت و داری از سر و کول من میری بالا . انشالله سایه مامان بابات همیشه بالای سرت باشه و انشالله خودم و بابایی عروست کنیم. خدایا قربون بزرگیت برم شکرت