روزمره های ایلین
سلام دخمل کوچولوی مامان که سر تا پا زبانی البته بهت بگیم دخمل کوچولو ناراحت میشی و میگی من بزرگم و تاج سرم که تاج سر من و باباییت هستی و خواهی بود گلم
عزیزم برات بگم که داداشی تو راهی رو خیلی دوست داری و از این بابت من خیلی خوشحالم و هر چی میخری میاری نشونش میدی و میگی نی نی من اینو گرفتم بهش دست نزنیا حاطیناکه(خطرناکه) و بزرگ شدی بابایی برای توام میخره یک کارایی میکنی عزیزم مثلا چند روز پیش رفته بودیم فرش بخریم تو فروشگاه با اون صدای جیغت میگی نی نی ببین چه فرش خوشلی گرفتتیم کلی بهت خندیدیم .
غذاهای مورد علاقت مثل بیشتر بچه ها ماکا(ماکارونی) پپلت(کتلت) ساننیچ(ساندویچ) هستش و عاشق سرسره هستی و هر موقع میبریمت کلی ذوق میکنی و البته تا برسیم میشی بولوس ( پلیس) برامون یک سره دو تا دست را رو گوشات میزاری و میگی یوااااش برو صصاتف(تصادف) میکنی .
عزیزم عاشقتم و نمک زندگیمون هستی یک شب که زود خوابت بگیره حوصله امون سر میره تو این شهر دلگیر که ماه به ماه هم کسی در خونه ادم رو نمیزنه شدی همدم تنهایی من کاش کار بابایی زودتر درست میشد و ما از اینجا راحت میشدیم