ایلینایلین، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

دختر قشنگ من

مهمونی تنهایی ایلین و دل تنگی مامانش

1392/3/9 0:05
نویسنده : مامان ایلین
192 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فرشته های کوچولو .

اقا امیر محمد حالت خیلی بهتر شده تشویقو الان مثل یک فرشته ملوس گرفتی خوابییدی ایلین جونمم رفته خونه خاله گلی با رومیصا بازی کنه زنگ زدم ازت خبر بگیرم میگی مامانیی بابایی نیاد دنبالم من دیگه اینجا میمونم .نگو مامان پس من چیناراحت هیچ به فکر دل من نیستیا من از الان دارم قصه روزی رو میخورم که انشالله عروس میشی میره خونه خودت . الان میبینم اگه شما نباشین چقد تنهام و چقد به حضور شما محتاجم خدایا این روزا و این سختی ها رو از من نگیر و قسمت هر کی دوست داره بکن انشالله

داشتم فکر میکردم نکنه من خوابم و همه اینا یک خواب خوب و قشنگه که اگه بیدار شم تموم میشه یعنی واقعا خدا اینقد منو دوست داشته که من اینقد ناشکرش بودم و فراموش میکردم یکی اون بالا داره منو نگاه میکنه و شاهد و ناظر همه چیزه . بعضی وقتا یاد اون روزا می افتم با خودم میگم خدای مهربون داشته منو امتحان میکرده میخواسته ببینه چقد کفر میکنم ولی بازم امیدوارم منو بخشده باشه

میدونی عزیزم خدا شما رو وقتی به من داد که از ته دل توبه کردم و ازش خواستم هر چی خیر و صلاحمه همون بشه و یاد اون روزا که می افتم میبینم چقد زمان زود گذشته تو بدنیا اومدی و یک داداشی هم الان داری قربون معرفت خدا جون برم که اگه دست ادمیزاد باشه الان محتاج یک تار موتون میشدم اینقد که زمونه بد شده

دخترم و پسرم هردوتون رو خیلی دوست دارم و سعی میکنم مامان خوبی براتون باشم شما هم خواهر برادر خوبی برای هم باشید که تو این دنیا هیچکی اندازه خانواده براتون نزدیکتر و دلسوزتر نیست قدر هم رو بدونیید و همیشه شکر گذار خدا باشید ماچامیدوارم شاهد به کمال رسیدن شما باشم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

نازنین
20 خرداد 92 13:45



مرسی عزیزم به ما سر زدی