ایلینایلین، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

دختر قشنگ من

لباس های خوشگل برای عید فطر

سلام سلام صدتا سلام به دخمل ناز نازی مامان . خوشمزه  مامان  مامانی دیروز رفتیم برای عید فطر  لباسهای خوشمل خوشمل برای خوشگل خانوم خریدیم و مامانیی الان کلی خوشحاله چون همش نگران بودم که ماه رمضان داره تموم میشه و عید فطر نزدیکه ولی من چون روز ه ام اصلا روزها حوصله بیرون رفتن رو ندارم بابایی هم که شبها میره مسجد نمیتونیم بریم خلاصه که دیروز بابایی  ساعت 6 اومد ما رو برد برای خرید و برات خرید کردیم من و بابایی و خودت که خیلی خوشمون اومد انشالله بقیه هم خوششون میاد اینم عکس 2 تاش البته روز عید تنت میکنم و کلی عکسای خوشگل برات میزارم  ...
17 مرداد 1391

افطاری

سلام پرنسس خوشگل من  سلام زندگیم  . نمیدونی عزیزم نفسام به نفسای تو بسته است خنده هام به خنده های تو اشکام به اشکای تو و این حالت ها هر روز شدیدتر و شدیدتر میشن  دیشب برای افطار مهمون دعوت کرده بودیم چون بچه هایی داشتن که از تو یکم بزرگتر بودن حسابی بهت خوش گذشت و بازی کردی کیمیا جون و مبینا هم حسابی مواظب تو بودن بعد رفتن اونا خواستم دستات رو بشورم نمیدونم چطوری گرفتمت که زدی زیر گریه اصلا نفهمیدیم چی شد دستت رو نمیتونستی تکون بدی و همش گریه میکردی  منم ناراحت  همش سر خودم غر میزدم وگریه میکردم و قلبم داشت ریش ریش میشد برای اشکایی که از چشای خوشگلت میریخت و مسببش من بودم نمیدونستم باید چیکار کنم فکر میکردم کتفت در...
9 مرداد 1391

بدون شرح

خوشگل خانومم امروزا هوا حسابی گرمه و گیر بد جور دادی به بستنی و اسمش هم خیلی با مزه میگی زبونت رو دراز میکنی و هی تکون میدی یعنی اینکه بستنی میخوایی مثل  اینم از عکس از بستنی خوردن خانوم با کله کچل ...
5 مرداد 1391

مهمونی خدا

سلام خوشگل کچل من  عزیزم این دومین ماه رمضانی که شما با ما هستین امسال مامانی هم همپای بابایی داره روزه میگیره هر چند روزها طولانی و گرم هستش ولی خدا جون خودش یک نیرویی به ادم میده که خیلیم سخت نیست و لذت خاصی داره شما هم که خانوووووم حسابی داری همکاری میکنی و تا ظهر میخوابی تا مامان هم حسابی استراحت کنه خلاصه که هر دومون حسابی تنبل شدیم البته شبها جبران میکنیم بابایی با عمو شهرام هر شب میرن مسجد و ما هم برای اینکه تا دیر وقت تنها نباشیم میریم خونه خاله گلی و حسابی با رومیصا بازی میکنی و بهت خوش میگذره البته قراره از 13 رمضان به بعد بریم خونه مامان بزرگ و بابایی هم بره ماموریت گرگان و مطمینم حسابی بهمون خوش میگذره مخصوصا به تو تا انش...
2 مرداد 1391

سلام ملوسک

سلام ملوسک خوشمزه مامان بلاخره مامانی تنبل وقت کرد یک سری بزنه به شما و از خوشمزگیات بگه چند ماهه بخاطر ماموریت بابا ماهم یکجورایی خونه به دوش شدیم همش اینور و اونور بودیم یا مهمون داشتیم داشتیم اصلا نفهمیدم بهار چه جوری رفت و تابستان اومد تو این مدت شمام حسابی برای خودت خانومی شدی تو دل برو مهربون با ادب تا جایی که خودم کیف میکنم  اگه کوچکترین شیطنتی کردی بلافاصله خودت میایی و با یک بوس معذرت خواهی میکنی و یا بهتر بگم خر میکنی مامانی رو حسابی  خیلی کلمه های جدید یاد گرفتی بگی و حسابی شیرون زبونی میکنی که البته به جز من کسی نمیفهمه اصلا چی میگی زبونت ترکیبی از سه زبان ترکی و فارسی و ترکمنی شده و خلاصه اینکه خدا بهمون رحم کنه&...
23 تير 1391

فروردین 91

پرنسس برنزه من سلام مامانی تنبل بعد مدتها دوباره اومد تا از شما برای شما بگه البته همشم تقصیر مامان نیست خیلیییییییییییییییی گرفتارم عزیزم اصلا وقت ندارم یک دلیل خیلی بزرگشم شما هستین  همش داریم باهم بازی میکنیم  یا بیرون تشریف داریم تا شما از ما راضی باشید البته فک کنم بازم راضی نیستی چون اخرشم با گریه میایی تو خونه . عزیزم اگه بخوام از کارامون تو این یک ماه بهت بگم  باید از تعیلات نوروز شروع کنم که حسابی بهمون خوش گذشت رفتیم گلستان پیش مامان بزرگ و دایی ها و خاله و کلی بهمون خوش گذشت مخصوصا 12 و 13 ام که رفته بودیم بیرون و شما کلی بازی کردی این عکسم فکر کنم 13 بدر گرفتیم           &...
30 فروردين 1391