ایلینایلین، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

دختر قشنگ من

یک اتفاق یکم دردناک برای امیر محمد

سلام گل پسرم عزیزم هفته پیش بردیمت برای ختنه   تو مطب کلی باهم گریه کردیم ولی اومدیم خونه اروم شده بودییم گفتم پسر من مرده گریه نمیکنه ولی نگو تاثیر بیحسی بوده نیم ساعت بعدش شروع کردی به جیغ زدن الهی مامان قربونت بره انشالله دیگه حتی از نوک انگشتت هم خون نیاد  تا شب گریه کردی ولی بعدش اروم شدی . ختنه ات توسط دکتر کر انجام شد .  ...
8 تير 1392

مهمونی تنهایی ایلین و دل تنگی مامانش

سلام فرشته های کوچولو . اقا امیر محمد حالت خیلی بهتر شده و الان مثل یک فرشته ملوس گرفتی خوابییدی ایلین جونمم رفته خونه خاله گلی با رومیصا بازی کنه زنگ زدم ازت خبر بگیرم میگی مامانیی بابایی نیاد دنبالم من دیگه اینجا میمونم .نگو مامان پس من چی  هیچ به فکر دل من نیستیا من از الان دارم قصه روزی رو میخورم که انشالله عروس میشی میره خونه خودت . الان میبینم اگه شما نباشین چقد تنهام و چقد به حضور شما محتاجم خدایا این روزا و این سختی ها رو از من نگیر و قسمت هر کی دوست داره بکن انشالله داشتم فکر میکردم نکنه من خوابم و همه اینا یک خواب خوب و قشنگه که اگه بیدار شم تموم میشه یعنی واقعا خدا اینقد منو دوست داشته که من اینقد ناشکرش بودم و فراموش می...
9 خرداد 1392

امیر محمدم

سلام پسر خوشگل مامان الهی مامان فدای اون چشمای معصومت بره که با هر بارسرفه ات دل منو اتش میزنی . عزیزم امروزا حسابی مریض شدی ریه هات کامل عفونت کرده و دکتر گفت که خیلی خطرناکه و باید هر چند ساعت بهت اکسیژن بدیم و کلی امپول  عزیزم انشالله وقتی بزرگتر شدی اوضاع این مملکت درست بشه یا حداقل ما اونقد توانایی مالی داشته باشیم که بتونیم بفرستیمتون یک جای بهتر . روز اولی که سرفه هات شروع شد بردمت دکتری که نزدیک خونه امون بود و نوشته بود متخصص کودکان  ولی گفت هیچیت نیسته منم دیگه نبردمت دکتر خودت >گفتم مطبش خیلی شلوغه و کلی بچه مریض بدتر مریض میشی . ولی عزیزم هر روز که گذشت بهتر نشدی که بدتر روز سوم بردمت پیش فهیمیان که گفت باید بستری بش...
4 خرداد 1392

بدون عنوان

سلام عروسکای قشنگ من   فرشته های کوچولوی خونه ما امروزا هر دوتایی تون سرما خوردین و همش دارین نق میزنین و بی تابی میکنین ایلین خانومی شما که یک ماهی میشه مریضی و خیلی هم بد اخلاق شدی اینقد اومدی داداشیت رو بوس کردی که طفلی اونم بلاخره کم اورد اصلا هممون کم اوردیم الان خانوادگی سرما خوردیم و من دارم از پا میافتم داداشی سرفه های بدی میکنی و با هر بار سرفه اش دل من کباب میش اخه عزیزم هنوزخیلی کوچولو هستش .عکساتون رو میزارم دارم میبرم دکتر از ساعت 9 که رفتیم دکتر فهیمیان 12 نوبتتون شد اومدیم خونه ساعت 1 و نیم نصفه شب بود .  ...
30 ارديبهشت 1392

خوشگلای من

اینم عکس ایلین خانوم و اقا امیر محمد که دارن میرن تولد کیمیا جون . ایلین عزیزم تولد خیلی بهت خوش گذشت و کلی رقصیدی و شلوغ بازی در اوردی  ...
20 ارديبهشت 1392

سال نوی گل دخترم مبارک

سلام ناناز مامان روزهای پایانی ساله و تا چندروز دیگه وارد یک سال جدید میشیم . دخملی یک سال دیگه هم با تمام خوشی ها و ناخوشیاش  تموم شده و انشالله سال جدید یک سال قشنگ و پر برکت برای ما و همه باشه . انشالله تو این سال به امید خدا یک داداشی خوشمل میاد تو جمعمون و امیدوارم بهش حسودی نکنی و خودت رو اذیت نکنی که طاقت دیدن اشک های دخملی رو ندارم .چون بی نهایت حسود و بخیل تشریف دارین .  عزیزم انشالله همه عزیزانی که الان پیشمون هستن سال دیگه هم با ما باشن و امسال چشم ما و هیچ کس به خاطر عزیزش گریون نشه . امیدوارم کار بابایی تو این سال درست شه و ما از تهران و تهران از دست ما راحت بشه و برگردیم شهر خودمون. عزیزکم امیدوارم نی نی جدی...
14 ارديبهشت 1392

پسرکم خوش اومدی

پسمل خوشگل ما داداشی ناناز ایلین جون به دنیا اومد اولش یکم اذیت شد و تو بیمارستان خوابیید ولی الان یک شیر مردی شده برای خودش انشالله همیشه سالم و تندرست باشید و هر دوتون زیر سایه خداوند و ما باشید و خدایا شکرت که اینقد به این بنده گناهکارت لطف میکنی اینم عکس گل پسرمون ( ماشالله یادتون نره ) راستی ایلین جون اصلا حسودی نمیکنه و خیلی دوستش داره و من تقریبا روزا یادم رفته و نمیدونم چرا ساعت اینقد تند تند داره میره و خیلی خوشحالم که دو تا جیگر خوردنی دارم سومی میاد یا نه ؟ خدا میدونه ...
11 ارديبهشت 1392